کد مطلب:314278 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:243

امام زاده زکی، در فاو
جناب حجةالاسلام و المسلمین فاضل فرزانه آقای حاج شیخ علی رضا سنجری اراكی در تاریخ 14 / 4 / 78 طی مكتوبی به دفتر انتشارات مكتب الحسین علیه السلام چنین مرقوم داشته اند:

در یكی از سفرهایی كه توفیق حضور مجدد در جبهه های نبرد حق علیه باطل نصیبم شد، ماه آذر و دی سال 1365 بود كه افتخار خدمتگزاری رزمندگان اسلام را در شهر فاو كه عزیزانمان به مناسبت آن كه با رمز مقدس و مبارك یا فاطمه الزهراء علیهاالسلام فتح شده بود، نام «فاطمیه» را بر آن نهاده بودند، داشتم.

ایام عملیات كربلای 4 و 5 بود كه به شدت شهر مورد هجوم هواپیماهای عراقی و ادوات جنگی آنان بود.

یكی از رزمندگان به نام آقای دكتر شیرازی مسؤول بیمارستان شهر فاو، روزی به حقیر پیشنهاد كرد كه برای زیارت امامزاده ای كه در وسط شهر فاو واقع شده است برویم، با آن كه آن منطقه از نظر شدت اصابت خمپاره و گلوله های كاتیوشا بود، پیشنهاد دكتر را با اشتیاق پذیرفتم و هر دو با ماشین پاترولی كه در اختیار ایشان بود راهی آن امام زاده شدیم. تا رسیدن به آن مكان، در معرض آماج گلوله ها بودیم، اما الحمدلله



[ صفحه 123]



به ما آسیبی نرسید تا این كه بالأخره رسیدیم. مكانی بود با دیوارهای گلی یك حیاط خالی و یك اتاق خشتی با تاق گنبدی خیلی كوچك. وارد اتاق شدیم، در وسط آن قبر برآمده ای بود كه روی آن نوشته ای حك شده بود. نام شریف امام زاده بر روی آن نوشته شده بود: امام زاده زكی از نوادگان حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس علیه السلام كه وقتی دقت كردم، بر روی سنگ نوشته ای یافتیم كه از نسل چهارم آن بزرگوار است.

عجیب است كه در آن شدت حملات و بمباران های مكرر و گلوله باران های متعدد و حملات شدید رزمندگان اسلام برای آزادی فاو و حملات مكرر عراق برای باز پس گیری آن، كوچك ترین اثری حتی از یك گلوله بر دیوارهای آن بنای مقدس دیده نمی شد.

در مدتی كه وارد آن مكان شریف شدیم، مكرر اطراف گلوله باران می شد، اما حتی یك تركش هم به طرف آن مكان نمی آمد.

با شیشه گلاب و عطری كه با خود آورده بودم آن قبر شریف را شست و شو دادم و به یاد قبر مطهر حضرت ابی الفضل العباس علیه السلام بر آن تربت بوسه زدم و او را وداع كردم و این زیارت با بركت تضمینی شد برای سلامتی ما در این سفر پر حادثه.